کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
آیا کودکتان با خودش مهربان است؟!
کودک را باید با تلقین زیبایی های زندگی بزرگ کرد. کودکان باید درک درستی از زندگی داشته باشند و پستی ها و بلندی های آن را به درستی درک کنند. همان طور که شادی های زندگی را جشن می گیریم باید بیاموزیم چگونه با بدی ها کنار بیاییم.
صبح بخیر:
1. باز کردن چشم کودک به واقعیت های زندگی
کودک را باید با تلقین زیبایی های زندگی بزرگ کرد. کودکان باید درک درستی از زندگی داشته باشند و پستی ها و بلندی های آن را به درستی درک کنند. همان طور که شادی های زندگی را جشن می گیریم باید بیاموزیم چگونه با بدی ها کنار بیاییم.
والدین خوب به فرزندان خود این فرصت را می دهند تا با احساسات خود در زندگی معامله کنند. همچنین به آنها می آموزند تا خود و دیگران را جزوی از اجتماع بدانند.
کودکان باید یاد بگیرند که نباید فقط به فکر خود و دیگران باشند و باید هنگام رودررویی با مشکلات، از دیگران نیز کمک بگیرند.
2. تمرین مهربانی با خود با نکات آموزنده
محققان کشف کرده اند کلید زندگی شاد و آرام، انعطاف پذیری است که باعث می شود در برابر مشکلات آرامش بیشتری داشته باشید. کلید انعطاف پذیری نیز مهربانی با خویش است. والدین می توانند در برداشتن نخستین قدم های خود-تسلیبخشی، کودکان و نوجوانان را کمک کنند و به آنها این اشارت را بدهند تا در آینده نیز در همین مسیر قدم بردارند. برای این منظور مثلا می توانید از این جملات استفاده کنید: «به نظر می رسد عصبانی هستی»، «آیا این تو را عصبانی کرده است؟» با این جملات همدردی می توانید به کودک کمک کنید تا آرامش بیشتری داشته باشد.
بعلاوه، والدین می توانند به این نکته اشاره کنند این مساله برای همه پیش می آید و کاملا نرمال است وقتی چیزی را که می خواهید را به دست نیاورید، دچار ناامیدی و دلشکستگی می شوید.
همچنین در این مواقع می توان کارهایی همچون در آغوش کشیدن، قدم زدن یا حتی بالش بازی انجام داد که کودک احساس بهتری داشته باشد.
3. رفتار را تحلیل کنید نه خود کودک را
یکی از مهم ترین کارهایی که والدین باید بیاموزند این است که به کودک احساس ارزشمندی ببخشند و شخصیت آنها را برای اشتباهاتشان زیر سوال نبرند. به عنوان والدین باید یاد بگیرید کودک را همان طور که هست قبول داشته باشید نه آن چیزی که شما می خواهید از او بسازید. برای این منظور باید به آنها کمک کنید تا درک درستی از خود و استعدادهای خود داشته باشند.
برای این منظور باید رفتارهای کودک را مورد سنجش قرار دهید نه خود او را. این تفاوت باعث می شود تا کودک نیز ارزش خود را از کارهای اشتباهی که انجام داده است، تفکیک کند. به طور مثال، به او بگویید: کاری که انجام دادی آزار دهنده بود. نه اینکه بگویید: تو بسیار گستاخ و بی ادب بودی!
یا حتی در مورد رفتارهای خوب و تشویقی نیز به جای اینکه بگویید: تو عالی هستی، مثلا بگویید: ایده بسیار خوبی بود.
4. به جای تنبیه کارهای گذشته، برای رفتارهای آینده تصویرسازی کنید
چگونگی رفتار و واکنش والدین به رفتارهای بد و خوب کودک، در ذهن او الگوسازی می کند. آنها هنگام بزرگسالی همین رفتارها را تکرار و بر اساس آنها رفتار می کنند.
هنگامی که کودک کار اشتباهی انجام می دهد اگر او را تنبیه بدنی کنید در واقع این پیغام را به او داده اید: «هر وقت کاری را اشتباه انجام دادی خودت را به بدترین شکل ممکن تنبیه کن.» در این حالت، کودک با احساسات خود-تخریبگر رشد می کند و تصور می کند هر بار اشتباه کرد باید به شکل بدی با خود رفتار کند. این روی خلاقیت و انرژی کودک تاثیر منفی دارد و کیفیت زندگی اش را کاهش می دهد.
در عوض باید به کودک بیاموزید با خود مهربان باشد و اگر اشتباهی انجام داد خودش را تسلی بدهد. به طور مثال، اگر کودکی باعث خدشه دار شدن احساسات دوست خود شده باشد، احتمالا احساس بدی دارد که در نتیجه دردی است که او مسبب آن بوده است و با مهربانی با خود می تواند به این فکر کند که دیگر در آینده مرتکب چنین رفتارهایی نشود.
اینکه کودک خودش را دو هفته سرزنش کند مساله را حل نمی کند، بلکه باید برود و عذرخواهی کند تا احساسات بد نیز از بین بروند.
5. الگوی خوبی باشید
سعی کنید خودتان به جای شخصیت خود تخریبگر، شخصیت خود-تسلیبخش داشته باشید تا الگوی خوبی برای کودکتان باشید. کودکان خواسته و ناخواسته از والدین خود الگوبرداری و همچون آنها زندگی می کنند. اگر کودک ببیند والدین او خودشان را سرکوب می کنند، از او یاد می گیرند. این نوع پیغام ها بسیار بیشتر از آموزش و بیان کلمات تاثیر دارند و کودکان سریعا آن کارها را تقلید می کنند.
اشتباه نکنید، اینکه انسان سعی کند آرام باشد و مشکلات را خودش حل و فصل کند به منعای بی عاری و تنبلی نیست. درست برعکس، افرادی که می توانند با خودشان مهربان باشند و با خود همدردی کنند، آرامش و تعادل فکری و احساسی بیشتری نیز دارند. این افراد اصولا بیشتر کار می کنند و افراد بیشتری آنها را دوست دارند. بعلاوه، بسیار متعادل تر از افرادی هستند که مدام خود را تخریب و سرکوب می کنند.
اینکه کودک بیاموزد با خودش مهربان باشد و رفتار خوبی با خود داشته باشد باعث می شود تا خیلی راحت تر بار مشکلات اجتماعی را به دوش بکشد و کمتر سرخورده می شود.
ویدیو مرتبط :
عروسکی که با کودکتان سخن می گوید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بگذارید کودکتان روی پای خودش بایستد
والدین هلیكوپتری در اصل به پدرها و مادرانی گفته میشود كه بهشدت خود را درگیر زندگی كودكان خود میكنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمیدهند. در واقع این والدین درست مانند یك هلیكوپتر اطراف فرزند خود پرواز میكنند.
صبح بخیر: والدین هلیكوپتری در اصل به پدرها و مادرانی گفته میشود كه بهشدت خود را درگیر زندگی كودكان خود میكنند و اجازه انجام هیچ كاری را به آنها نمیدهند. در واقع این والدین درست مانند یك هلیكوپتر اطراف فرزند خود پرواز میكنند، همواره او را زیر نظر دارند و با بروز هر مشكلی سریعا خودشان را به محل حادثه میرسانند. كودكان این والدین چه در حال تماشای تلویزیون باشند یا در حال بازی كردن با دوستان یا انجام تكالیف مدرسه، سایه پدر و مادر خود را بالای سرشان میبینند. این وضعیت تا آنجا ادامه پیدا میكند كه این بچهها حتی در روز اول دانشگاه هم همراه پدر یا مادرشان سر كلاس درس حاضر میشوند. به تازگی دانشمندان با انجام تحقیقاتی روی كودكان این والدین خصوصیات اصلی آنها را شناسایی كردهاند كه در ادامه بعضی از آنها را بیان میكنیم.
زمانی كه باید همه كمبودهای گذشته را جبران كرد
از آنجایی كه این بچهها در دوران كودكی اجازه امتحان كردن بسیاری از بازیها و سرگرمیها را نداشتهاند، با رسیدن به دوره نوجوانی و جوانی شخصیتی عقدهای و افراطی از خود نشان میدهند. مطالعات دانشمندان دانشگاه مانتریال نشان میدهد، دانشجویانی كه در دوران كودكی بهشدت زیر نظر والدینشان بودهاند هنگام یادگیری یك ساز موسیقی یا ورزش كردن رفتاری بسیار غیرطبیعی از خود بروز میدهند و در انجام بسیاری از كارها زیادهروی میكنند. نشان دادن رفتارهای پرخطر در رانندگی و زیر پا گذاشتن قانون از دیگر ویژگیهای بارز این افراد برای خالی كردن عقدههای دوران كودكی به شمار میآید. این افراد فرصت لذت بردن از دوران كودكی خود را نداشتند و مرتب باید در كلاسهایی كه والدینشان برای آنها ثبتنام كرده بودند، شركت میكردند اما اكنون كه آنها استقلال بیشتری دارند دیگر توانایی كنترل خود را ندارند و ممكن است دست به انجام هر كار خطرناكی بزنند تا كمبودهای چند سال پیش را جبران كنند.
وای به زمانی كه شكست بخورد
یكی از جدیترین مشكلات كودكان وابسته به والدین این است كه آنها نمیتوانند به درستی با شكست كنار بیایند. این كودكان معمولا هنگام امتحانات تقلب میكنند یا نمراتشان را از والدین خود پنهان میكنند. شكست در ذهن این كودكان درست مانند یك گناه بسیار بزرگ و نابخشودنی شكل میگیرد و متاسفانه مادران نقش زیادی در پرورش این عقیده نادرست دارند.
مطالعات محققان انگلیسی نشان میدهد، هم پسران و هم دختران وابسته به پدر و مادر با احتمال بیشتری نسبت به كودكان دیگر ممكن است بهخودشان آسیب وارد كنند، دچار ناهنجاریهای تغذیهای شوند و از نداشتن اعتماد به نفس رنج ببرند.
بچههای عصبی
بهطور متوسط 10 درصد از كودكان دارای والدین هلیكوپتری هستند كه البته تعداد دختران بیشتر از پسران است. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، نزدیك به 13 درصد از والدین دختران و 5 درصد از والدین پسران بهشدت كودكان خود را زیر نظر دارند و در همه امور مربوط به آنها دخالت میكنند.
روانشناسان دانشگاه كین استیت در انگلستان متوجه شدند توجه بیش از اندازه والدین به دانشآموزان باعث ناامیدی، احساس ترس و عصبی شدن آنها میشود و حس مسئولیتپذیری آنها را نابود میكند. در عوض این نتایج در كودكانی كه آزادی و استقلال بیشتری در خانه داشتند، كاملا برعكس بود و آنها امید بیشتری به زندگی آینده خود داشتند و از حس استقلالطلبی خود لذت میبردند.
چه بلایی سر مادران میآید؟
تا به حال هرچه گفتیم در مورد اثرات منفی تربیت هلیكوپتری روی كودكان بود اما خود والدین هم از این شیوه غلط آسیبهای زیادی میبینند. تحقیقات بلندمدت روی مادران 18 تا 49 ساله نشان میدهد، درصد زیادی از این زنان به افسردگی دچار میشوند. تقریبا یكچهارم مادران بهشدت از وظیفه نگهداری از فرزندان خسته میشوند و این طور تصور میكنند كه آنها نمیتوانند مادر خوبی باشند. استرس و نگرانی از خصوصیات اصلی مادران هلیكوپتری است، زیرا آنها همیشه باید خود را جای فرزندشان بگذارند و همه مسئولیتهای او را انجام دهند.
وقتی كودك بزرگ
از خصوصیات اصلی كودكان مادران هلیكوپتری این است كه آنها معمولا از لحاظ احساسی كاملا نابالغ و رشد نیافته هستند. آنها نمیدانند چگونه باید احساساتشان را بیان كنند، تصمیمی بگیرند و برای خود برنامهریزی كنند. در بسیاری از مواقع این افراد شاهد خورده شدن حقشان توسط دیگران هستند و جرات اعتراض كردن به دوستان و همكاران خود را ندارند.
معمولا این اشخاص بهشدت تحتتاثیر دیگران قرار گرفته و از خود ارادهای ندارند، زیرا همیشه این پدر یا مادر بوده كه به جای بچهها حرف زدند و حقشان را گرفتهاند. از آنجایی كه این كودكان بهشدت به مادر خود وابستهاند، بعد از ازدواج هم با مشكل مواجه میشوند و معمولا كارشان به مشاور، دادگاههای خانواده و حتی طلاق میكشد.
بچههای تنها
به احتمال زیاد كودكان والدین هلیكوپتری دوستان زیادی ندارند، زیرا این پدر و مادر هستند كه مشخص میكنند كودكانشان با چه كسی ارتباط داشته باشند. از آنجایی كه این والدین معمولا وسواس زیادی برای ارتباط فرزندشان با افراد غریبه دارند، حداكثر اجازه میدهند كودكشان یك یا 2 همبازی داشته باشد. در مواقع بسیاری دیده شده مادر این كودكان هنگام بازی در كنار فرزندشان حضور دارند و این موضوع باعث خجالت و ناراحتی آنها میشود. در واقع باید گفت تنها دوستان این كودكان، پدر و مادر یا حداكثر خواهر و برادر آنها هستند.
انتظارات غیرمنطقی
پدر و مادرهایی كه با بروز هر مشكل به سمت كودكانشان میشتابند و همه نیازهای او را فراهم میكنند، باید انتظار آیندهای فاجعهبار را بكشند. زمانی كه كودكان روش مواجه شدن با مشكلات را
فرا نگیرند و هر چیزی را كه میخواهند بلافاصله در مقابل چشمان خود آماده ببینند، تصور میكنند كه دنیا همیشه باید به همین شكل باشد. پس اگر فرزندتان در سالگرد تولد 16 سالگیاش از شما یك ماشین بهعنوان هدیه تولد خواست اصلا تعجب نكنید، زیرا این شما بودید كه او را در این مسیر قرار دادید.
آیا شما یک پدر و مادر هلیكوپتری هستید؟
1. اگر فرزندتان در یك امتحان نمره پایینی بگیرد، آیا شما با معلمش تماس میگیرید تا علت کم شدن نمره او را متوجه شوید؟
2. اگر فرزندتان شب را در بیرون از خانه با دوستانش سپری كند، آیا در تماممدت منتظر بازگشت او مانده و نگرانید؟
3. آیا بهطور مرتب اتاق فرزندتان را تمیز میكنید؟
4. آیا همیشه در انجام تكالیف فرزندتان به او كمك میكنید و حتی گاهی اوقات به جای او تكالیف را انجام میدهید؟
5. اگر كودكتان در مدرسه با دوستانش مشكل پیدا كند، سریع گوشی تلفن را برداشته و با منزل آنها تماس میگیرید؟
6. زمانی كه حوصله فرزندتان سر میرود، شما برای او سرگرمی پیدا میكنید؟
7. با بروز كوچكترین درگیری بین فرزندتان با همكلاسیهایش در مدرسه، سریعا به معلم او اطلاع میدهید؟
8. همه جا مثل سایه دنبال فرزندتان هستید و همیشه كارهای او را زیر نظر دارید؟
9. هر روز كیف فرزندتان را آماده میكنید و هنگام رفتن به اردو تمام لوازم مورد نیاز او را جمعآوری و مهیا میكنید؟
10. در بسیاری از مواقع وظایفی را كه بهعهده فرزندتان گذاشته میشود شما انجام میدهید؟
اگر از میان سؤالات بالا به 5 تا 7 سؤال پاسخ مثبت دادید باید گفت نظارت شما روی كودكتان كمی بیش از حد مجاز است اما در عین حال فرصتهایی هم به آنها میدهید تا خودشان وظایف و مسئولیتهای خود را انجام دهند.
اگر به 7 سؤال یا بیشتر پاسخ مثبت دادید، متاسفانه باید گفت كه شما یكی از والدینی هستید كه به جای فرزندتان زندگی میكنید. كودكان شما هیچ فرصتی برای تجربه زندگی ندارند و اگر به این روش ادامه دهید شاید مجبور شوید تا آخر عمر بار مسئولیتها و اشتباهات آنها را به دوش بكشید.