کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

آرش و تاب و سرسره


سرسره گفت: «منو اگه ببرن و بدن به آهن قراضه فروشی، بازم نمی‌ذارم آرش بیاد و روی من سر بخوره.»...






سرسره گفت: «منو اگه ببرن و بدن به آهن قراضه فروشی، بازم نمی‌ذارم آرش بیاد و روی من سر بخوره.»

تاب گفت: «من هم دیگه سوارش نمی‌کنم. خسته شدم دیگه. به جای این‌که مثل بچه‌های دیگه روی من بشینه، می‌ایسته و تاب می‌خوره. اَه اَه. با اون کفشای کثیفش.»

الاکلنگ گفت: «اینجوری که بعد از اون هر بچه‌ای سوار تاب بشه، لباس‌هاش کثیف می‌شه. خودش هم مثل پریروز می‌خوره زمین و زخمی می‌‌شه. تازه، وقتی سوار من می‌شه سر نوبتش نمیاد پایین و نمی‌ذاره بقیه بچه‌ها سوار شن.»

سرسره گفت: «از من برعکس میاد بالا. بعدش هم می‌ایسته بالای سرسره و بچه کوچولوها رو هل می‌ده.»

تاب گفت: «من رو فقط برای خودش می‌خواد. بچه‌ها رو می‌زنه و به زور میاره پایین تا خودش سوار شه. اصلا نوبت سرش نمی‌شه.»

الاکلنگ گفت: «من دیگه خسته شدم. باید یه فکری بکنیم.»

تاب و سرسره هم با الاکلنگ موافق بودند. چند روزی بود که پسر بچه‌ای به اسم آرش وارد پارک شده بود و همه را اذیت می‌کرد. هم بچه‌ها و هم وسایل بازی که مال همه بچه‌ها بود. گل‌ها را می‌چید، چمن‌ها را لگد می‌کرد، به پرنده‌ها سنگ می‌زد، روی زمین آشغال می‌ریخت، نوبت را رعایت نمی‌کرد و وسایل را کثیف می‌کرد. وقتی آرش به پارک می‌آمد هم بچه‌ها و هم وسیله‌ها ناراحت و غمگین می‌شدند. آن روز آرش دیگر تحمل همه را تمام کرده بود. وقتی شب شد و همه بچه‌ها رفتند خانه، وسیله‌های بازی که دیگر طاقت‌شان تمام شده بود نشستند و با هم فکر کردند باید چه کار کنند تا آرش دست از این کارهایش بردارد. کلی فکر کردند و برای تنبیه آرش با هم قراری گذاشتند.
عصر روز بعد بچه‌ها داشتند شاد و خوشحال توی پارک بازی می‌کردند که آرش آمد. بچه‌ها مثل روز پیش از سر راه او کنار رفتند. آرش پاکت آبمیوه‌اش را روی زمین پرت کرد و رفت به سمت تاب. پاهایش را گذاشت روی تاب و ایستاد. می‌خواست تاب بخورد اما هر کاری کرد تاب تکان نخورد. آرش هی زور می‌زد اما تاب سفت سفت شده بود و تکان نمی‌خورد. همه بچه‌ها دور تاب جمع شده بودند. آرش که خیلی عصبانی شده بود، آمد پایین، به تاب لگد زد و رفت به سمت سرسره.

آرش مثل بچه‌های دیگر از سرسره استفاده نمی‌کرد. به جای اینکه از پله‌ها برود بالا، از جایی که بچه‌ها سر می‌خوردند می‌رفت بالا و همه جا را با کفش‌هایش کثیف می‌کرد. این بار هم می‌خواست بالا برود اما نتوانست. پایش را که می‌گذاشت روی سرسره لیز می‌خورد و می‌افتاد. انگار روی سرسره کف صابون ریخته باشند. آرش چند بار سعی کرد بالا برود اما هر بار زمین می‌خورد. دیگر به نفس نفس افتاده بود. بچه‌ها هم داشتند به او می‌خندیدند. آرش با ناراحتی از سرسره آمد پایین و رفت به سمت الاکلنگ.

اما الاکلنگ هم حاضر نبود به آرش بازی بدهد. انگار چسبیده بود به زمین. هر کاری آرش کرد، الاکلنگ تکان نخورد که نخورد. آرش خسته و عصبانی قهر کرد و رفت یک گوشه پارک نشست. بچه‌های دیگر شروع کردند به بازی. وسیله‌ها درست درست بودند و بچه‌ها خیلی راحت با آن‌ها بازی می‌کردند. تاب می‌خورند، سرسره بازی می‌کردند و الاکلنگ سوار می‌شدند. اما آرش هر بار می‌خواست بازی کند، هیچ وسیله‌ای به او بازی نمی‌داد.

یکی دو ساعت که گذشت آرش از پارک رفت. روز بعد دوباره به پارک آمد و خواست بازی کند اما باز هم وسیله‌ها به او بازی ندادند. آرش یک گوشه نشست و شروع به گریه کرد. بچه‌ها دل‌شان برای آرش سوخت. سروش که از بقیه بچه‌ها بزرگ‌تر بود آمد کنار آرش و به او گفت: «تو تاب و سرسره و الاکلنگ رو اذیت کردی. شاید به خاطر همینه که اون‌ها تو رو بازی نمی‌دن.»

آرش گفت: «آخه من دوست دارم اینجوری بازی کنم. تو هم روی تاب بایست و اون‌وری از سرسره برو بالا. ببین بیشتر کیف می‌ده!»

سروش گفت: «با این کارها هم خودت زمین می‌خوری، هم وسیله‌ها رو کثیف می‌کنی و بعد از تو هیچکی نمی‌تونه سوار بشه. وسیله‌ها هم دیگه تو رو بازی نمی‌دن. مگه بازی رو دوست نداری؟»

آرش گفت: «باید چیکار کنم تا دوباره بازی‌ا‌م بدن؟»

سروش گفت: «تو قول بده که پسر خوبی باشی و مثل بقیه بازی کنی. پارک رو هم کثیف نکنی. من هم با بقیه بچه‌ها می‌ریم با وسیله‌ها حرف می‌زنیم و می‌گیم که بازی‌ات بدن.»

آرش قول داد. بچه‌ها هم رفتند و به تاب و سرسره و الاکلنگ گفتند که یك بار دیگر به آرش اجازه بدهند بازی کند. او قول داد پسر خوبی باشد. وسیله‌ها هم به هم چشمک زدند و قبول کردند. از آن روز به بعد آرش درست مثل یک پسر خوب در پارک بازی می‌کند، مواظب بچه‌های کوچک‌تر است، نوبت را رعایت می‌کند و هیچ‌وقت روی زمین آشغال نمی‌ریزد. اگر رفتید پارک دور و برتان را نگاه کنید. شاید آرش را ببینید.


ویدیو مرتبط :
تاب و سرسره haenim

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آرش كوشا: عملكرد سایپا در لیگ خیلی مطلوب نیست



 

 

آرش كوشا: عملكرد سایپا در لیگ خیلی مطلوب نیست

 

آرش کوشا گفت: کادر فنی و بازیکنان ما تمام تلاش‌شان را می‌کنند و معتقدم عملکرد مربیگری را باید در یک دوره بررسی کرد.

مدیرعامل باشگاه سایپای البرز در رابطه با عملکرد تیم سایپا در بیست هفته لیگ برتر گفت: در کل عملکرد تیم ما نسبت به برنامه‌ریزی‌های‌مان خیلی مطلوب نیست ولی وقتی شرایط را بررسی می‌کنیم و مشکلات را می‌بینیم کمی در این زمینه چشم‌پوشی می‌کنیم ولی امیدواریم در نیم فصل دوم به تمام اهداف‌مان برسیم.

وی درباره عملکرد کادر فنی تیمش هم اظهار کرد: کادر فنی و بازیکنان تمام تلاش‌شان را می‌کنند ولی من معتقدم عملکرد مربیگری را باید در یک دوره بررسی کرد، ضمن این که تیم ما نتیجه محور نیست، بلکه برنامه محور است و برنامه‌ای چند ساله برای تیم داریم.

کوشا در ارزیابی از مسابقات لیگ برتر خاطرنشان کرد: لیگ در کل خوب برگزار می‌شود، ولی هنوز ضعف‌هایی دارد که می‌توان از آن جمله به زمان برگزاری بازی‌ها، تعطیلی‌های پی‌درپی و تغییرات زمان انجام مسابقات اشاره کرد.

وی ادامه داد: مساله دیگر حضور بازیکنان ما در تیم‌های ملی است که نبود هماهنگی بین تیم‌های ملی و باشگاه به ما ضربه زده است. به عنوان مثال بازیکن داریم که در اردوی تیم ملی امید مصدوم شده است و هنوز نتوانسته است به تیم ما ملحق شود.

کوشا در ادامه با اشاره به اشتباهات داوری خاطرنشان کرد: داوری‌ها هم دارای اشکالاتی بوده است چرا که داوران هم انسان‌اند و اشتباه می‌کنند. در این زمینه ما هم از اشتباهات داوری متضرر شده‌ایم. امیدوارم با آموزش بیشتر و امکانات مدرن کمتر شاهد اینگونه اشتباهات باشیم، به هر حال همین مطرح شدن این بحث‌ها درباره داوری‌ها خوب نیست و امیدواریم هرچه کمتر شود.

مدیرعامل باشگاه سایپا با بیان این که انتخاب عزیزمحمدی به ریاست اتحادیه فوتبال، به هماهنگی بین فدراسیون و اتحادیه کمک می‌کند، گفت: عزیزمحمدی بسیار پرکار و علاقمند به فعالیت است و اگر همه به ایشان کمک کنیم می‌تواند حتی موفق‌تر از قبل باشد و ما آمادگی کامل داریم که با او همکاری کنیم.

وی در ادامه افزود: کشورهای دیگر در امر اتحادیه داری در فوتبال سابقه طولانی دارند و امیدواریم با برنامه‌ریزی‌های مناسب شاهد جهشی در فعالیت اتحادیه فوتبال کشور باشیم و همین‌طور امیدواریم باشگاه‌ها تعامل جدی داشته باشند.

کوشا همچنین تصریح کرد: اتحادیه به خودی خود نمی‌تواند کار اجرایی کند بلکه باید با برنامه‌ریزی و سیاستگذاری ظرفیت‌های موجود در فوتبال را درگیر کند و این بازوان اجرایی آن هستند که فعالیت‌ها را انجام می‌دهند. این بازوان اجرایی همان باشگاه‌ها هستند که می‌توانند با نزدیک کردن حوزه‌های مختلف، آموزش‌های گوناگون و حضور در شرایط مطلوبی که در خارج از ایران وجود دارد اتحادیه را به مکانی برای ایجاد ارتباط بین یکدیگر تبدیل کنند.